
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی گردد
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود می باشد)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
فصل اول
كـليـات
مقدمه:
يكي از عمده ترين مسايل كشورهاي در حال گذار، دگرگوني معاني، ارزش ها و عقايد مشترك حاكم بر اين جوامع می باشد.نتيجه تغيير اين عقايد مشترك كه كاركرد انسجام را در نظام اجتماعي بر عهده دارند ايجاد نوعي چند گونگي و تكثر در لايه هاي زيرين و درون ذهني افراد می باشد. اگرچه تكثر به خودي خود امري نامطلوب محسوب نمي گردد اما مسئله از آنجايي آغاز مي گردد كه اين چند گونگي در باورها و عقايد و لايه هاي درون ذهني افراد صورت پذيرد و ديگر هيچ اصل و تعريف واحدي وجود نداشته باشد كه اين باورهاي مختلف حول آن نظام يابند. در اين هنگام می باشد كه جامعه عرصه بروز توجهها و كنشهاي مختلف و متفاوت و حتي گاه متناقض گشته و انسجام و يگانگي نظام اجتماعي دست خوش چالش هاي جدي و مهمي مي گردد.
اصل «حجاب» براي زنان كه در جوامع اسلامي مطرح می باشد مانند همين ارزشها و عقايدي می باشد كه از ديرباز در جامعه ما وجود داشته و در دورههاي مختلف تاريخي به صورتهاي مختلفي بروز و ظهور كرده می باشد.
بيان مسئله:
در نظر داشتن اخبار روزنامهها و صدا و سيما و همينطور مشاهدات معمولي و روزمره بيانگر اين امر می باشد كه پوشش دختران و زنان ايراني مخصوصاً در دهههاي اخير نسبت به آن چیز که كه در نسخ ديني موجود می باشد، دچار تحول و دگرگوني شده می باشد؛ هم اكنون نيز اين امر از حيث آنكه به عنوان يكه «مسئله» ياد ميگردد مورد توجه محافل گوناگوني واقع شده و سعي در چاره جويي براي آن مي گردد.
آن چیز که كه در قرآن به عنوان مهمترين منبع ديني آورده شده صورتي كلي می باشد كه جزئيات آن توسط مفسرين، مراجع و صاحبنظران به گونههاي نسبتاً متفاوتي عملياتي و بيان گرديده می باشد. اگرچه غالب اين تعاريف بر حداقل پوشش (يعني پوشيدگي همه بدن به غیر از چهره و دستها از مچ به پايين) اتفاق نظر دارند، اما به نظر ميرسد در اقدام اين تعاريف كمتر در ظاهر افراد ديده ميگردد.
از آنجايي كه ديدگاهها و توجه افراد درمورد موضوعات مقدمهاي بر كنش آنها محسوب ميگردد؛ لذا يافتن پاسخ اين پرسش كه افراد جامعه چه تعريفي از واژه «باحجاب» دارند ميتواند گام موثري در اين مسير باشد.
حال سوالي كه در اين تحقيق به آن پرداخته خواهد گردید اين می باشد كه اولاً : «تعريف تحليلي افراد تا چه ميزان به تعريف اسمي واژه «با حجاب» نزديك می باشد؟
ثانياً: «افراد در اقدام تا چه ميزان به تعريف اسمي واژه «باحجاب» نزديك مي شوند؟»
اهميت مسئله:
قدر مسلم تفاوت تعاريف قراردادي و تحليلي افراد از واژه «باحجاب» دو گونه مسئله رابراي ما متصور ميسازد:
اول اينكه تعاريف ديني موجود از واژه «باحجاب» همگي قابل اجرا و مناسب بوده اما نظام اجتماعي و فرهنگي جامعه، طي مراحل جامعهپذيري افراد به درستي نتوانسته اين تعاريف را در ميان افراد دروني سازد. و يا نظام هنجارساز جامعه داراي عملكرد ضعيفي بوده می باشد به گونهاي كه ساير منابع هنجارساز (داخلي يا خارجي) دست به هنجارسازي و ارايه تعاريف جايگزين در اين باره زدهاند.
دوم اينكه اين تعاريف قراردادي و ديني آن گونه كه بايد و شايد مطابق ضرورتها و نيازمنديهاي زمان و مكان از متون ديني استخراج نشده و لذا افراد، خود، دست به تغييراتي در اين تعاريف زدهاند تا آن را با شرايط روز خود منطبق سازند.
هريك از مفروضات بيان شده كه درست باشد نيازمند بكارگيري تدابير مناسب در جهت همسانسازي نظام كنش افراد و نظام هنجاري جامعه مي باشد تا شاهد كاهش انسجام و يگانگي در جامعه نباشيم.
اهداف تحقيق:
هدف از انجام اين تحقيق كه با دو روش “اسنادي” و پیمایشی صورت می پذیرد يافتن پاسخهايي مناسب به سوالات تحقيق می باشد. همچنين يافتن اين پاسخها ميتواند ما را در رسيدن، نگاهي واقع بينانه نسبت به بخشي از مسئله اجتماعي «بدحجابي» ياري دهد.
تعريف مفاهيم:
تعريف اسمي: تعريف اسمي تعريفي می باشد كه طي آن معني يك واژه به وسيله صفات مشخصي به گونه قراردادي تعيين گردد. (رفيع پور، كندوكاوها وپنداشتهها)
اين تعاريف قراردادي می باشد و به همين دليل چيزي درمورد واقعيت بيان نمي كند و لذا نه درست هستند و نه غلط.(همان)
تعريف تحليلي: گاهي لازم می باشد معاني واژههاي مورد بهره گیری (مثلاً در يك پرسشنامه) را قبلاً بررسي كرده و معاني معمول آن واژهها را در گروه يا جامعه مورد نظر تعيين نمود. اينگونه بررسي و تعيين معاني را “همپل”، «تحليل معني» و اوپ ، «تعريف تحليلي» مي نامد و تفاوت آن با تعريف اسمي در اين می باشد كه تحليل معني يا تعريف تحليلي يك امر قراردادي نيست بلكه يك امر تحقيقي می باشد. يعني به صورت تجربي بررسي ميگردد كه فلان واژه در بين افراد يك جامعه داراي چه معني يا معاني می باشد و لذا در تعريف تحليلي برعكس تعريف اسمي درمورد يك امر واقع (واقعيت) صحبت مي گردد. (همان)
تعريف اسمي واژه «با حجاب»: دکتر مطهری در کتاب حجاب خود پس از مطالعه آیات و روایات و تفاسیر گوناگون به این تعریف می رسد: «براي زن پوشانيدن چهره و دستها تا مچ واجب نيست. حتي آشكار بودن آرايشهاي عادي و معمولي كه در اين قسمتها هست نظير سورمه و خضاب كه معمولاً زن از آنها خالي نيست و پاك كردن آنها يك اقدام فوقالعاده به شمار ميرود نيز مانعي ندارد». پس «با حجاب» بودن يعني مطابقت با اين ويژگيها.
تعريف تحليلي واژه «با حجاب» : اين تعريف شامل آن تعريفي ميگردد كه افراد جامعه آماري به صورت نظري آن را عنوان مي كنند و همينطور در اقدام آن را انجام ميدهند.
فصل دوم
پيشينه تحقيق
در اين فصل کوشش ميگردد تا حاصل تحقيقات انجام شده در ارتباط با اين موضوع كه تاكنون انجام شده و نتايج آن قابل بهره گیری و رهگشا در انجام اين تحقيق ميباشد گردآوري و ارايه گردد:
- پژوهشي در مجموعه WVS (پيمايش ارزشهاي جهاني) توسط “منصور معدل” از دانشگاه ميشيگان و «آزادارمكی» از دانشگاه تهران انجام شده می باشد.
در اين پيمايش با نمونههايي كه از سه كشور «مصر» ، «ايران» و «اردن» گرفته شده می باشد به باورهاي ديني دينداري، هويت ملي و ايستارها نسبت به فرهنگ غرب، خانواده و روابط جنسيتي تحليل و مقايسه شده می باشد.
نتيجه اصلي كه ايشان از تحقيق خود ميگيرند اين می باشد كه «ماهيت رژيم حاكم» يك عامل مهم براي اختلاف جهان بيني مردم اين سه كشور می باشد. بين اين سه كشور حكومت ايران، «حكومت تئوكراسي» و «دين سالاري» می باشد. حكومتهاي مصر و اردن و خصوصاً حكومت مصر، سكولار می باشد. به جهت اينكه اين حكومتها در درجات متفاوتي از اقتدار طلبي هستند، گروههاي مخالف بيانات فرهنگي خود را در واكنش به جهت گيريهاي فرهنگي رژيمهايشان تنظيم مي كنند. به همين علت در ايران جايي كه جامعه تحت تسلط رژيم كاملاً ديني اداره شده می باشد مردم كمتر ديني. كمتر ضد غرب، بيشتر سكولار و بيشتر هوادار ارزشهاي مدرنيسم هستند تا مردم مصر و اردن كه حكومتشان سكولار و به گونه قطعي هوادار غرب می باشد.
پژوهشگران مذكور عقیده دارند يافتههاي تجربي آنها با پژوهشهاي تاريخي موجود همخواني دارد. شواهد تاريخي متعدد حاكي از آن می باشد كه جهتگيريها و خط مشيهاي فرهنگي دولت تأثیر تعيينكنندهاي در طریقه فرهنگي جامعه دارد.
ايشان موارد مختلفي را از تاريخ كشورهاي اسلامي ذكر ميكنند كه در آنها مداخله فرهنگي حكومتهاي سكولار با ايدئولوژي تهاجمي، سبب سياسي شدن دين و شكلگيري بنيادگرايي اسلامي شده می باشد.
تحقيق مورد بحث علاوه بر نتايجي در مورد اختلاف جهان بيني مردم اين سه كشور اسلامي به نتايجي هم در مورد اختلاف جهان بيني مردم در هر يك از اين سه كشور ميرسد. در اين مورد نتايج به دست آمده حاكي از آن می باشد كه عوامل تعيين كننده عبارتند از: تنوعي از صفات اجتماعي پاسخگو مانند پايگاه اجتماعي، اقتصادي، جنس و سن و تحصيلات؛ كه سن و تحصيلات نشانههاي خوبي براي راستاي تغيير فرهنگي هستند.
در عين حال تحصيلات اثر قابل ملاحظهتري روي ديدگاههاي فردي دارد. تأثير متغير سن و تحصيلات در اين سه كشور يكسان نيست. در ايران پاسخگويان جوانتر و داراي تحصيلات بالاتر بيشتر مليگرا بيشتر سكولار و كمتر ديني هستند. در مصر و اردن اين اثرات (تأثير سن و تحصيلات روي دين) قابل توجه و مشخص نيست. جالب می باشد كه در هر سه كشور سطح تحصيلات با اعتماد به مسجد و اعتماد به دولت ارتباط معكوس دارد.
پژوهشگران با قدري احتياط نتيجه ميگيرند كه معني اين ارتباط منفي در ايران سكولاريسم بيشتر و دينداري كمتر می باشد ولي در اردن و مصر کوشش ديني بيشتر را ميفهماند.
- خانواده، دانشگاه و جامعه پذيري ديني: (طالبان 1378)
محقق ميخواهد به اين سوال پاسخ دهد كه آيا تأثير تحصيلات تنها بر افراد تحصيل كرده می باشد يا اينكه دامنه نفوذ آن به فرزندان آنها نيز كشيده خواهد گردید؟
نتايج تجربي بيانگر آن می باشد كه دينداري فرزندان خانوادههاي تحصيل كرده به نسبت ديگران از ميزان ضعيفتري برخوردار می باشد. ولي در هر صورت متوسط دينداري در جامعه ايران بالا و نزد اين خانوارها هم بالاتر از متوسط مقياس دينداري بوده می باشد.
- دانشگاه ، دين، سياست : (رجبزاده، 1379 200-183)
اين پژوهش ميكوشد به اين سوال اساسي پاسخ گويد كه باورها و ارزشهاي دين در اين روايات رسمي و سنتي آن تحت تأثير فرهنگ دانشگاه چه سمت و سويي پيدا ميكنند؟ و در جريان اين چالش چه باورها و ارزشهايي به عنوان راه حل چالش مورد پذيرش افراد قرار ميگيرد يا قابليت پذيرش بيشتري مييابند؟
در باب دين ورزي در اين تحقيق مولفههاي گوناگوني مورد توجه قرار گرفته می باشد كه مهمترين آنها عبارتند از: «راه شناخت خدا» ، «جهان بيني»، «نگاه افراد به دين» (سنتي، تجربه دروني، مادي گرايانه، عقل گرايانه). «تلقي افراد از كاركرد معرفت شناختي دين»، «جايگاه روحانيت در دين» ، «مناسك گرايي» ، «تكثرگرايي»، «تفسيرپذيري سكولاريزاسيون».
ابعاد دين در اين پژوهش براساس مولفههايي نوع بندي شده كه در ارتباط با بحث ارزشها و باورهاي علم قرار ميگيرند. برخي از مهمترين يافتههاي اين پژوهش را به اين توضیح ميتوان اختصار كرد:
- پاسخگويان به تعدد راههاي شناخت عقیده دارند.
- دانشجوياني كه از پايگاه اجتماعي اقتصادي بالاتري برخوردارند نظر منفيتري نسبت به دين سنتي دارند.
- گرايش به سوي مخالفت با تأثیر سنتي روحانيت و ملازمه آن با دين در دانشجويان مشهود می باشد. و نوعي كاهش باور به مرجعيت روحانيت در شناخت دين هست.
- قبول و موافقت با تكثرگرايي، گرايش كلي جمعيت می باشد و روابط بين متغيرها حاكي از دخالت عوامل درون دانشگاهي و روابط ضعيف با عوامل فرا دانشگاهي می باشد.
- در خصوص مناسك گرايي در دين، همانند تلقي سنتي از دين و نگاه به مرجعيت روحانيت نوعي قطب بندي در سطح افراد دانشگاهي (اجتماعي) محسوس می باشد. در اين ارتباط متغيرهاي «پايگاه اقتصادي- اجتماعي» افراد «سطح توسعه يافتگي» منطقه زندگي افراد تأثیر اساسي دارند. (همان 203-92)
- فعاليتهاي مذهبي:
در تحقيقاتي كه در ذيل عنوان كلي فوق و يا به عنوان جزيي از يك مفهوم كليتر در سالهاي اخير صورت پذيرفته نكته مهمي نظاره ميگردد، در مورد عرصه مناسكي دين به خصوص مناسكي كه بخش زيادي از آن جنبه جمعي دارد و با تعامل و پيوند با ديگران همراه می باشد، تعاملات و پيوندهايي كه در خلال آن اجتماع ديني تداوم مييابد با اين واقعيت جديد در جامعه ايران مواجه ميشويم كه نوعي تحول از سمت دين و مناسك جمعي به سوي فردگرايي در دين مشهود می باشد.
محقق پيش بيني ميكند با رشد تجدد و افزايش سطح توسعه يافتگي عرصه دين فردي در بخشهايي از جامعه گسترش بيشتري يابد كه با در نظر داشتن گسترش مولفه اصلي آن يعني تحصيلات در سالهاي آتي انتظار توسعه بيشتر آن ميرود. (رجبزاده، 1380)
- در تحقيق ديگري كه باعنوان «بررسي عوامل موثر بر رعايت حجاب دانشآموزان دختر دبيرستاني يزد» انجام شده می باشد؛ كم بودن تعداد افراد خانواده، تربيت و تولد فرزندان در خانواده عامل موثر بر رعايت حجاب نيستند. سن والدين و سطح تحصيلات پدران تأثيري در رعايت حجاب ندارد هرچند كه سطح تحصيلات مادران موثر می باشد. مادران خانهدار و بازنشسته داراي فرزنداني با رعايت حجاب ميباشند و مادران شاغل در زمينه حفظ حجاب فرزندانشان موفقيت كمتري دارند:
- پيشرفت تحصيلي و احساس رضايت از وضع ظاهري در رعايت حجاب موثر می باشد.
- برقراري ارتباط گرم و صميمي والدين با يكديگر و با فرزندان در حفظ حجاب موثر می باشد.
- وضع مطلوب اقتصادي خانواده، پايبندي خانواده به فرايض مذهبي، بهره گیری مادران از چادر مشكي و مقنعه به عنوان فاكتوري موثر در حفظ حجاب فرزندان ميباشد.
- رعايت حجاب در دختران با حجاب با بينش و بصيرت و شناخت دلايل آن بوده می باشد.
- تأثير مدلهاي جديد لباس (مدلهاي جلف) در دختران بدحجاب بالا می باشد.(جواد هدایتی 1383)
- در مطالعهاي كه سازگارنژاد در سال 72 در يكي از مدارس منطقه 8 تهران پيرامون حجاب انجام داده می باشد، متغيير مورد مطالعه «تصور دانش آموز نسبت به حجاب» بوده می باشد. طي اين تحقيق از دانش آموزان سوال شده می باشد كه: “با اين نظر كه زن ميتواند با هر لباس و پوشش كه دوست دارد در خيابان ظاهر گردد، مهم اين می باشد كه قلبش پاك باشد» ؛ 1/55 درصد با اين حرف كاملاً موافق با موافق بوده و 2/35 درصد نيز مخالف يا كاملاً مخالف بودهاند.
در مورد مويسر در امر حجاب عبارتي با اين مضمون مطرح شده می باشد: «بيرون بودن مويسر اززير روسري، مقنعه يا چادر مانعي ندارد» ؛ 6/46 درصد با اين عبارت كاملاً مخالف ، 3/21 درصد مخالف و 2/22 درصد موافق يا كاملاً موافق بودهاند.
(ممکن می باشد هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود اما در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل می باشد)
تعداد صفحه :89
قیمت : 2500تومان