
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
فصل اول : کليات تحقيق
1- 1 مقدمه
1-2 بيان مساله
1-3 اهميت مساله
1-4 اهداف تحقيق
1-5 سئوالات تحقيق
1-6 تعاريف نظري و عملياتي
تعاريف نظري
تعاريف عملياتي
فصل دوم : ادبيات و پيشينه تحقيق
2-1مقدمه
2-2 مباني نظري تحقيق
2-2-1تعاريف مديريت کلاس
2-2-2 اهداف مديريت کلاس
2-2-3 سازمان دهي و مديريت کلاس
2-2-4 ابعاد مديريت کلاس
2-2-5 فنون مديريت کلاس
2-2-6 موانع مديريت کلاس درس
2-2-7 اختصاراي از اصول سه سبک ايجاد نظم و انضباط در کلاس
2-2-8 تئوريهاي مديريت کلاس
2-2-9 سبکهاي مديريت کلاس
2-2-10 اصول کلي مديريت کلاس
2-2-11 فراشناخت
2-2-12- تعاريف فراشناخت
2-2-13 ابعاد فراشناخت
2-2-14 آموزش مهارتهاي يادگيري شناختي وفراشناختي
2-2-15 نظراتي در باب ارتقا ء فراشناخت
2-3 پيشينه تحقيقات انجام يافته
2-3-2 تحقيقات خارجي
2-4 نتيجه گيري
فصل سوم : روش تحقيق
3-1 روش پژوهش
3-2 جامعه آماري
3-3 طرح نمونه گيري
3-4 ابزار جمع آوري اطلاعات
3-4-1 پرسشنامه مديريت کلاس
3-4-2 روايي و پايايي
3-4-3پرسشنامه فراشناخت
4-4-3 روايي و اعتبار
3-5 روش تجزيه و تحليل دادهها
فصل چهارم : تجزيه و تحليل داده ها
تجزیه و تحلیل داده ها
4-1 مقدمه
4-2 بخش توصيفي
فصل پنجم : نتايج تحقيق
5-1 جمعبندي
5-2 بحث و تفسير
5-3 محدوديتهاي تحقيق
5-4 پيشنهادهاي تحقيق
5-4-1 پيشنهاد به سياستگذاران و مسئولين
5-4-2 پيشنهاد به مديران و دبيران
5-4-3 پيشنهاد به پژوهشگران بعدي
پيوستها وضمائم
پرسشنامه مديريت کلاس
پرسشنامه فراشناخت
پرسشنامه مديريت کلاس
منابع فارسي
فهرست منابع انگليسي
فهرست منابع
– 1 مقدمه
در قرن حاضر پيشرفت فناوري، تغييرات سريع، و پديده جهاني شدن بر تمام ابعاد فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي جوامع بشري تاثير زيادي گذاشته می باشد. همگام با اين تغييرات رو به رشد، انتظارات جامعه از آموزش و پرورش نيز هر روز تغيير يافته و باعث شده تا دست اندرکاران، مسئوولين آموزش و پرورش، مديران مدارس و معلمان پاسخگويي به نيازهاي دانشآموزان، اولياء، بازار کار و جامعه را در الويت کار قرار دهند.
از آنجا که اکثر اوقات دانشآموزان، در کلاس درس ميگذرد، پاسخگويي به انتظارات، خواستهها و نيازهاي افراد ذينفع از طريق تعامل معلم و دانشآموز در کلاس درس نمود مي يابد و مردم نتايج، پيامدها، کارايي و اثربخشي نظام تعليم وتربيت را متوجه شيوه تدريس، کلاسداري و تعامل در کلاس ميدانند.
يکي از عواملي که امروزه، مديران وسياستگذاران آموزش وپرورش به عنوان موضوعي مهم و اساسي به آن توجه دارند، عامل مديريت کلاس می باشد که از دير باز به عنوان پيچيده ترين موضوع در بهبود کيفيت آموزش شناخته شده می باشد.
مديريت کلاس مقدمه و پيش نياز آموزش می باشد. معلم ميتواند با شناخت و اجراي مديريت صحيح، تاثير و کارايي تدريس را افزايش و معضلات رفتاري دانشآموزان را کاهش دهد. هدف اصلي مديريت کلاس، همانند هدف آموزش « خود رهبر شدن دانشآموزان می باشد». هدف اين می باشد که دانشآموز به جاي آنکه به کنترل خارجي نياز داشته باشد بتواند آگاهانه رفتار خويش را کنترل کند و رفتارمطلوب جزئي از شخصيت اوشود (بهاري، 1379، 37).
هدف از روشهاي اداره کلاس، فراهم کردن جوي می باشد که در آن تدريس راحت تر صورت پذيرد. آن چیز که در اداره موثر کلاس درس همواره بايد مدنظر باشد، الويت تاکيد بر پيشگيري از بدرفتاري نسبت به مقياسهاي تسکين دهنده، مانند تنبيه می باشد. معضلات بالقوه رفتاري بايد شناخته گردد تا با اعمال روشهاي صحيح در کلاس از پيشروي آنها جلوگيري گردد .
به اعتقاد بسياري از معلمان ومديران مسائل مربوط به انضباط، کنترل و اداره کلاس مهمترين علل ناموفق بودن معلمان می باشد. هنگاميكه بيشتر وقت کلاس صرف معضلات انضباطي گردد بطور عملي زمان کمتري براي تدريس و يادگيري دروس باقي مي ماند(رضايي، 1383، 10).
گزارشها نشان داده می باشد که بيش از 50% درصد زمان کلاس صرف مسائل انضباطي واداره کلاس ميگردد (اليز، 2003). مربيان برجسته هميشه تاکيد داشتند کيفيت آموزش، يک عامل کليدي و موثر بر رفتاردانشآموزان و موفقيت آنهاست. اما در رويکردهاي نوين به آموزش، تأثیر دانشآموز در فرايند ياددهي – يادگيري افزايش يافته می باشد، و توسعه مهارتها و تواناييهاي دانشآموزان براي پذيرش مسئوليت يادگيري خود هدف واقع شده می باشد، درنتيجه چگونگي واکنش معلم به بدرفتاري دانشآموزان به دليل تاثير فراوان بر عملکرد آن اهميت يافته می باشد چنانکه يک شيوه اثربخش ميتواند سبب افزايش جايگاه دانشآموزان در کلاس و يا عزت نفس آنها گردد وآنها را به پذيرش مسئوليت خود ترغيب کند (جانز، 1990).
بنابراين تغييرات ساده درفنون برنامه درسي و آموزشي، براي خلق يک محيط مبتني بر نيازهاي دانشآموزان و خلق يک جامعه يادگيري درکلاس کافي نيست؛ بلکه براي فراهم کردن چنين محيط همکارانهاي در کلاس نيازمند تئوري مديريت کلاس هستيم (مارتين، 2003). بنابراين لازم می باشد در اين خصوص فنون و ويژگيهاي مورد نياز مديريت کلاس شناسايي و تبيين گردد، تا مورد بهره گیری همه کساني که با آموزش و پرورش سرو کار دارند قرار گيرد.
1-2 بيان مساله
با اهميت يافتن تأثیر دانشآموز درفرايند ياددهي – يادگيري متغيرهاي دانشآموزي[1] اعم از انگيزه، استعداد، تواناييهاي شناختي و فراشناختي، دانش، مهارت فرد و غيره به عنوان عوامل موثر بر يادگيري مطرح شدند.
وانگ[2] و همکاران (1990) در يک فراتحليل جامع برمتون و تحقيقات مربوط به يادگيري، دريافتند که، متغيرهاي دانشآموزي نسبت به ديگر متغيرهاي موثر بر يادگيري الويت داشته و از اين بين، عامل توانايي فراشناختي دانشآموزان با بالاترين نمره در بين کل متغيرها بعنوان يک عامل بسيار مهم بر يادگيري شناخته شده که در متون علمي معاصر تاکيد فراواني برآن شده می باشد.
(وانگ و همکاران، 1990).
طبق جديدترين تئوريهاي يادگيري، کيفيت يادگيري بستگي به تواناييهاي يادگيرندگان در هدايت و جهت دهي به يادگيري خودشان، توسعه مهارتهاي پرسشگري، يادگيري تفکر و کنترل فرايندهاي يادگيريشان دارد؛ در اين بين « مهارتهاي فراشناختي » مفاهيم اصلي و کليدي هستند.
اصطلاح فراشناخت براي اولين با در سال 1976 توسط جان فلاول وارد حيطه روان شناسي شناختي گردید؛ وي اين اصطلاح را به عنوان هر گونه دانش يا اقدام شناختي که موضوع آن فعاليتهاي شناختي وتنظيم آن می باشد تعريف ميكند. درحيطه روانشناسي شناختي فراشناخت دو بعد اساسي را در بر ميگيرد؛ دانش فراشناختي[3] و مهارتهاي کنترل شناخت يا خود – تنظيمي[4] (مک يوزد، 1997).
به گفته فلاول (1988) بعد اول شامل دانش و باورهاي فرد درمورد عوامل و متغيرهايي می باشد که با هم در فرايند شناختي تعامل دارند، که اين عوامل يا متغيرها عبارتند از دانش درمورد تواناييهاي خود، ويژگيهاي تکليف و راهبردهاي شناختي می باشد. و جزء دوم تنظيم شناختي می باشد که تصریح به فرايندهايي دارد که شناخت را متناسب ميكنند. اين بعد شامل مهارتهاي فراشناختي می باشد و در انواع فعاليتهاي شناختي مانند رد وبدل کردن اطلاعات بصورت کلامي، نوشتن، فراگيري زبان، ادراک، توجه حافظه، حل مساله، شناخت اجتماعي و اشکال مختلف خود آموزي و کنترل خود تأثیر مهميبازي ميكند (فلاول، 1377، 170). اين مهارتها عبارتند از ؛ برنامه ريزي، سازمان دهي، مديريت اطلاعات، ارزيابي واشکال زدايي[5] (اسکراو، 1994).
اسکراو[6] و مشمن[7]، گستره وسيعي ازمتغيرها را در شکل گيري فراشناخت موثر ميدانند و عقیده دارند سه عامل در ايجاد و پايه گذاري فراشناخت فرد دخالت دارد؛ يادگيريهاي فرهنگي[8]، ساخت يابي فردي[9] و تعامل با همگنان[10].
نظريههاي فراشناختي فرد از دروني شدن فرهنگ از طريق يادگيري اجتماعي ساخته ميگردد و مفاهيم مشترک اجتماعي از طريق آموزش رسمي و غير رسميبه کودکان انتقال داده ميشوند.
بنابراين خود افراد نيز ساختارهاي مشخصي را بنا ميكنند تا مهارتها و راهبردهاي شناختي خود را توسعه و دانش فراشناختي خود را تنظيم کنند و نيز بتوانند شرايطي را به وجودآورند تا در يادگيري، خود تنظيم شوند. تعامل همگنان شامل يک فرايند سازمان دهي اجتماعي می باشد و از انتقال فرهنگي و ساخت فردي متمايز می باشد.
همگنان شامل افرادي داراي سطح مشابه شناخت هستند که تعامل با آنان باعث افزايش عملکرد فرد درتکاليف شناختي ميگردد (اسکراو، 1995).
با در نظر داشتن تأثیر اين عوامل، شکل گيري مهارتهاي فراشناختي را درکلاس بايد در ارتباط با محدوده وسيعتري از متغيرهاي کلاس درس بررسي نمود. کميت و کيفيت تعاملات و ارتباطات دانشآموزان با يکديگر و با معلم، شيوههايي که جهت کنترل فعاليتها و رفتار دانشآموزان اعمال ميشود همچنين آموزش، همگي ميتوانند عواملي اثرگذار بر ميزان تحقق مهارتهاي فراشناختي دانشآموزان باشد.
اين متغيرها که درمجموع به آنها مديريت کلاس[11] گفته ميگردد، به وجود آورنده محيط روان شناختي – اجتماعي کلاسياند و ميتوانند اثرات متفاوتي بر درک يادگيرنده ازخود وتوانايي او در کنترل يادگيري و نظام شخصي بگذارند(مارتين، 1996).
معلمان بر اساس نگرشها و باورهايشان در خصوص ماهيت رفتار دانشآموزان شيوههاي گوناگوني از مديريت در کلاس را بکار ميبرند که هرکدام ميتواند اثرات متفاوتي بر عملکرد دانشآموزان بگذارد. پژوهشگران با نظاره رفتار معلمان شيوههاي مختلفي از مديريت کلاس گزارش دادهاند. آن چیز که براي پژوهشگران در اين حيطه اهميت دارد، شناخت تفاوتهاست؛ اينکه چه شيوهاي از مديريت کلاس موثر و مفيد می باشد. گليکمن[12] و تامشاير[13] (1980) و ولفگانگ[14] (1995) با در نظر داشتن سه متغير مديريت کلاس يعني؛ مديريت آموزش[15]، مديريت رفتار[16] و مديريت افراد[17]، در يک پيوستار، سه رويکرد به مديريت کلاس را توضیح ميدهند؛ رويکرد غيرمداخله گرايا[18]ن، رويکرد تعامل گرايان[19]، و رويکرد مداخله گرايان[20].
در رويکرد غير مداخله گرايان با فرض اينکه افراد بر اساس فطرت وذات خود رفتارميكنند وتربيت فقط فراهم کردن زمينه براي بروز اين استعدادهاي ذاتي می باشد، اعتقاد بر اين می باشد که کنترل کميبر فعاليتهاي دانشآموزان اعمال ميشود. از طرفداران اين سبک ميتوان، گردن[21] (1991). و هيمگيوت[22] (1972) را نام برد.
اما درمقابل، رويکرد مداخله گرايان بر اين مفروضه استوار می باشد که محيط بيروني، رشد را شکل ميدهد؛ و تغيير رفتار پايه تئوريک انديشه اين مکتب می باشد. کانتر (1992) بيان ميكند انضباط يک نمونه از ايدئولوژي مداخله گرايان می باشد. دراين سبک هدايت وکنترل زيادي بر دانشآموزان صورت ميگيرد. چند نمونه از طرفداران مداخله گرايي عبارتند از؛ لي کانتر[23] (1992) و فردريک جانز[24](1987).
رويکرد تعامل گرايان در بين دو سبک بالا قرار دارد که هم بر فعاليتهايي که افراد براي تغيير محيط انجام ميدهند وهم بر تاثير عوامل محيطي بر افراد تاکيد دارند. در چنين فضاي مديريتي، فرصت براي تعامل دانشآموزان و معلم بيشتر می باشد و دانشآموزان شانس بيشتري براي کنترل مطلوب بر فعاليتهاي خود دارند. اصول نظري اين سبک توسط آلفرد آدلر و دريکرز توسعه يافته می باشد. (مارتين و بالدوين، 2000).
معلمان طبق باورهايشان درمورد يادگيري و رشد دانشآموزان شيوه خاصي از مديريت را در کلاس اعمال ميكنند و بر اين اساس که کدام رويکرد بر اعتقادات وعمل آنان مسلط می باشد سبک مديريتي آنان مشخص ميشود و هر سبک با ايجاد شرايطي خاص ومتفاوت در جو اجتماعي کلاس ميتواند تاثير متفاوتي بر رشد مهارتهاي فراشناختي دانشآموزان بگذارد.
[1] – Student Variabels
[2] – Wang
[3] – Metacognitive Knowledge
[4] – Self-regulation
[5] – Debugging
[6] – Scraw
[7] – Moshmen
[8] – Cultural Learning
[9] – Individual Construction
[10] – Homogeneity In Teraction
[11] – Classroom Management
[12] – Glickman
[13] – Tamshrio
[14] – Wolfgang
[15] – Instraction Management
[16] – Behavior Management
[17] – People Management
[18] – Non-Interventionist
[19] – Interactionist
[20] – Interventionist
[21] – Gordon
[22] – Haim Ginott
[23] – Lee Canter
[24] – Ferdric Jones
(ممکن می باشد هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود اما در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل می باشد)
تعداد صفحه : 95
قیمت : 14700تومان