
با عنوان : مطالعه اثرمالكیت سهام مدیرانه بر ارتباط بین ثبات سود و اقلام تعهدی
در ادامه مطلب می توانید تکه هایی از ابتدای این پایان نامه را بخوانید
و در صورت نیاز به متن کامل آن می توانید از لینک پرداخت و دانلود آنی برای خرید این پایان نامه اقدام نمائید.
دانشگاه آزاد اسلامي
واحد اراک
دانشکده مدیریت، گروه حسابداری
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد
گرايش: حسابداری
عنوان:
مطالعه اثرمالكیت سهام مدیرانه
بر ارتباط بین ثبات سود و اقلام تعهدی
برای رعایت حریم خصوصی اسامی استاد راهنما،استاد مشاور و نگارنده درج نمی گردد
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
(ممکن می باشد هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود اما در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل می باشد)
سود گزارش شده مانند اطلاعات مالي مهمي می باشد كه در هنگام تصميم گيري توسط افراد در نظر گرفته مي گردد،همچنين اقلام تعهدي آسانتر از جريانات نقدي دستخوش تغيير و دستكاري مي شوند، از اين رو مديريت مي تواند منجر به افزايش زمينه اشتباهات در اقلام تعهدي گردد. حاکمیت شرکتی با مکانیزم های برون سازمانی ومکانیزم های درون سازمانی می تواند منجر به افزایش قابلیت اتکاﺀ اطلاعات، ازجمله کیفیت سود و در نتیجه افزایش اعتماد سرمایه گذاران گردد. چارچوب هاي نظري مطرح شده درمورد مكانيزم هاي درون و برون سازماني، مالكيت مديريت(مالكيت سهام مديريت) را به عنوان يكي از مولفه هاي نظارتي درون سازمان معرفي مي كند. يكي از راه حل هايي كه از طريق آن، حاكميت شركتي مي تواند اثر با اهميتي به ثبات سود و كيفيت اقلام تعهدي حسابداري داشته باشد، آن می باشد كه مكانيزم هاي قوي حاكميت شركتي بايد انگيزه ها يا فرصت هاي مربوط به مديريت سود راكاهش دهد و در نتيجه به كاهش سطح اشتباهات در اقلام تعهدي و افزايش ثبات سود گردد.
بنابر اين هدف اين تحقيق ارزيابي اثر مالكيت سهام مديرانه بر ارتباط بين ثبات سود و اقلام تعهدي ميباشد.
باتوجه به فرضيه هاي مطرح شده در اين تحقيق،مشخص گرديد كه اقلام تعهدي در مقايسه بااقلام نقدي از ثبات كمتري برخوردار مي باشند و اقلام تعهدي با قابليت اتكاي كمتر درمقايسه با اقلام تعهدي با قابليت اتكاي بيشتر ازثبات كمتري برخوردارندهمچنين ارتباط بين مالكيت سهام مديریت و ثبات سود غير خطي(غيرمستقيم) مي باشد.
تداوم انقلاب صنعتي در قرن نوزدهم، ايجاد كارخانه هاي بزرگ و اجراي طرحهاي عظيم صنعتي نيازمند سرمايه هاي كلان بود. تأمين چنين سرمايه هايي از امكانات مالي يك يا چند سرمايه گذار فراتر بود و از سوئي، يك يا چند سرمايه دار نيز آمادگي پذيرفتن خطر تجاري چنين فعاليتهاي بزرگي را نداشتند. از اين رو، شركتهايي شكل گرفت كه مسئوليت صاحبان سرمايه آنها محدود به مبلغ سرمايه گذاريشان بود و در قالب چنين مشاركتهايي، سرمايه هاي كوچك تجهيز و راه حل مناسبي براي تأمين سرمايه هاي كلان و توزيع مخاطرات تجاري فراهم آمد. سرمايه هاي چنين شركتهايي به سهام تقسيم و سهام آنها قابل نقل و انتقال بود. رواج معاملات سهام باعث رونق بازار سرمايه و مشاركت صاحبان سرمايه هاي كوچك در اين بازار گردید. تنظيم نحوه اداره شركتهاي سهامي وروابط بين صاحبان سهام از طريق وضع قوانين و مقررات توسط دولتها، نظم يافتن بخشي ازمعاملات اوراق بهاداربا ايجاد بورسهاي اوراق بهادار مانند عوامل ديگري بودند كه به تشكيل شركتهاي سهامي وفزوني سرمايه گذاراني انجاميد كه نه مستقيماً در اداره شركتها مشاركت داشتند و نه داراي چنين تمايلي بودند. شركتهاي سهامي توسط هيئت مديره اي اداره مي گردد كه معمولاً از سهامداران بزرگ تشكيل شده و منتخب آنان هستند. ادامه فرآيند تحول در مناسبات مالكيت و اداره سرمايه در كشورهاي توسعه يافته صنعتي به پيدايش گروه تازه اي از مديران كار آزموده و حرفه اي انجاميد كه در عين اقتدار كامل در اداره واحدهاي اقتصادي، گاه در سرمايه آنها سهمي داشتند.
1-1 مقدمه
در اين فصل، به ارائه بيان مسئله، ضرورت تحقيق، اهداف تحقيق، فرضيه هاي تحقيق، روش تحقيق، جامعه ونمونه آماري تحقيق، ابزارگردآوري داده ها، ابزار تجزيه و تحليل داده ها، قلمروتحقیق و تعاريف واژه ها و اصطلاحات پرداخته مي گردد.
1- جنسن (1986) در پژوهش خود تحت عنوان “هزینههای نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد، تأمین مالی شرکت و قبضه مالکیت” پیشبینی نمود که وقتی مدیران جریانها نقدی آزاد بیشتری در دسترس داشته باشند، رفتارهای فرصتطلبانهای مانند سرمایهگذاری در پروژهها با خالص جریانها نقدی کمتر، کوشش برای ایجاد درآمد، انجام هزینههای اضافی، تلف کردن عایدیها و مواردی از این قبیل را انجام میدهند. به عنوان مثال، خرید داراییهایی که درآمد تولید نمیکنند، ایجاد فرصتهای شغلی افراطی و استفادۀ مفرط از دارائیها موجب تلف کردن عایدیهای شرکت میگردد. وی پیشبینی نمود که افزایش اهرم، مدیران را منضبط کرده و رفتارهای فرصتطلبانه آنها را کمتر میکند، به این دلیل که بازپرداخت بدهی، وجه نقد اضافی کمتری را برای مدیران باقی میگذارد.
2- کلاگ و کلاگ (1991): در پژوهش خود تحت عنوان “تقلب، حساب آرایی، قصور در صورتهای مالی” انگیزه اصلی مدیریت را در دستکاری سود، تشویق سرمایهگذاران برای خرید سهام شرکت و به تبع آن افزایش ارزش بازار آن اظهار کردهاند.
3- سوینی (1994): سوینی در پژوهش خود تحت عنوان “تخلف از قرارداد بدهی و پاسخگویی حسابداری مدیران” به این نتیجه رسید که افزایش اهرم یا بدهیها توان شرکتها را برای مدیریت سود افزایش میدهد، زیرا مدیران شرکت انگیزه بیشتری دارند تا از طریق مدیریت سود، اعتبار دهندگان را راضی نگهدارند.
4- فادنبرگ و تیرول (1995): فادنبرگ و تیرول در پژوهش خود درمورد “تئوری هموارسازی سود و سهام بر مبنای اجارهها” ذکر کردهاند که هموار سازی سود موجب میگردد، سرمایهگذاران احتمال ورشکستگی را کمتر از واقع ارزیابی کنند.
5- کاسانن، کینونن و نیسکانن (1996): کاسانن و همکاران در پژوهش خود دربارۀ “سود سهام مبتنی بر مدیریت سود” به این نتیجه رسیدهاند که یکی از علت های مدیریت سود، فرار مالیاتی می باشد.
6- داروغ، پورجلالی، و سوداگران (1988): داروغ و همکاران در پژوهش خود تحت عنوان “مدیریت سود در شرکتهای ژاپنی” به این نتیجه رسیدهاند که انگیزه اصلی مدیریت سود، کاهش هزینههای قراردادهای بدهی و کاهش هزینههای سیاسی همچنین افزایش پاداش مدیران میباشد.
7- گیدری و همکاران (1999):گیدری و همکاران در پژوهش خود درمورد “طرحهای پاداش بر مبنای سود و مدیریت سود به وسیلۀ مدیران واحدهای تجاری” به این نتیجه رسیدند که مدیران واحدهای تجاری برای حداکثر کردن پاداشهای کوتاهمدت خود سود شرکت را مخدوش میسازند و به این مقصود از اقلام تعهدی اختیاری بهره گیری میکنند.
8- یون و میلر (2001): یون و میلر در پژوهش خود تحت عنوان “جریان وجود نقدی حاصل از فعالیتهای عملیاتی و مدیریت سود” نیز به این نتیجه رسیدند که انگیزه اصلی مدیریت سود کاهش هزینههای قراردادهای بدهی و افرایش پاداش مدیران میباشند.
9- بارتون وسیمکو (2002): بارتون در پژوهش خود به مطالعه موضوع “ترازنامه به عنوان محدودیت مدیریت سود” نشان دادهاند که مدیریت سود در دورههای بعدی به نوع و مقدار اقلام تعهدی که دردورههای قبل مورد بهره گیری قرار گرفته می باشد، وابسته میباشد، زیرا اثر اقلام تعهدی به گذشته برمیگردد.
10- مارکات و ویدمن (2004):مارکات و ویدمن در پژوهش خود دربارۀ “اثر مدیریت سود بر ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری” دریافتند که شرکتها جهت کنترل سودشان از اقلام تعهدی مختلفی با اهداف گوناگون بهره گیری میکنند.
11- فیشر و استوکنت (2004): پژوهش فیشر و استوکنت تحت عنوان ” افر سفتهبازی سرمایهگذار بر مدیریت سود” مبین این می باشد که مدیران میتوانند سود گزارش شده را به وسیلۀ بعضی هزینهها مخدوش سازند.

تعداد صفحه :98
قیمت : شش هزار تومان